حکایت یک ضرب المثل

خر ما از کرگی دم نداشت :

گویند : ملانصر الدین خری را دید  که در جوی اب افتاده به منظور کمک به صاحب خر  دم خر را گرفت که او را بلند کند دم خر کنده شد . ملا پا به فرار گذاشت و صاحب خر به دنبال او دوید . در حال فرار ملا  اسبی را دید که صاحبش دنبالش می دود و فریاد می زند اسب را بگیرید ملا  سنگی به طرف اسب انداخت که به چشم او خورد و او را کور کرد .صاحب اسب نیز به دنبال ملا  شروع به دویدن کرد و تصادفا به بام خانه ای رسید  برای فرار از دست  دنبال کنندگان خواست از بام  بپرد دید لحافی  روی زمین پهن شده  ترجیح داد روی  لحاف بپرد . بیماری زیر لحاف  خفته بود  که در اثر افتادن ملا در گذشت.پسر ان بیمار نیز به  تعقیب  ملا پرداخت ملا دوان دوان  به در خانه ای رسید  ان را با عجله باز کرد.  تا وارد خانه شود  در به شکم زن حامله ای  خورد  و بچه اش  سقط شد . شوهر زن  نیز به اتفاق  صاحب خر و مالک اسب و فرزند مرد فوت شده ملا را پیش قاضی  بردند. ملا به قاضی رشوه ای داد و قاضی  به منظور  کمک به ملا  به شوهر زن حامله گفت : باید زنت را طلاق  بدهی تا ملا او را بگیرد  و باردار شود  و پس از نه ماه زنت را  به تو پس دهد . به پسر مرد فوت شده  گفت تو هم باید برای انتقام از بام  خانه  ملا به زمین بپری  و به صاحب  اسب گفت  چون یک چشم اسبت  کور شده باید اسب را نصف کرده پول نصف  اسب را از ملا بگیری  صاحب خر که این طرز  قضاوت  را دید به قاضی گفت  قربان خر ما از کرگی دم نداشت.

تشابه اسمی

یک اتومبیل با حرکات مارپیچ خیابانی را طی می کند پلیس در بلندگو فریاد می زند :((پراید....!توقف کن!))

به دلیل اینکه پلیس اشاره نکرد منظورش کدام پراید است لحظه ای بعد هر بیست و هفت پرایدی که اخطار پلیس را شنیده اند فرار می کنند .

یکی دزد است٬ دیگری قاچاقچی٬یکی دیگر کلاهبرداری کرده٬ ان یکی از پادگان فرار کرده٬  راننده پراید دیگر نفقه نداده ٬یکی دیگر از پراید ها نیم ساعت  قبل پول بنزین را نداده  و فرار کرده٬  راننده پراید سفید  گواهینامه نداره٬  پراید سرمه ای پاستیل  و ابنبات  قاچاقی حمل می کند٬ پراید نقره ای هم هنرپیشه است  و می ترسد  هنگام جریمه شدن٬  یک شهروند  از او عکس بگیرد و در اینترنت پخش شود ٬ زمانی  هم که یک عکس در نت پخش شود  بلافاصله روی جلد  روزنامه ها و هفته نامه های زرد چاپ می شود .

مصمم

به کازنیز (نویسنده)گفته شد که احتمال نجات او از بیماری فلج تنها در حدود۲/۰ درصد است. کازنیز  با کمک پزشک معالج خود که روش کاملا منحصر به فرد خوددرمانی را به او پیشنهاد کرده بود از بیمارستان مرخص شد اما انقدر درد داشت که حتی نمی توانست بخوابد  او برای غلبه بر این درد تعداد زیادی فیلم کمدی تهیه کرد زیرا متوجه شده بود که ۱۰ دقیقه خنده وقهقهه انقدر درد او را تسکین می دهد که می تواند دو ساعت بخوابد وقتی درد او را بیدار می کرد دوباره به سراغ فیلم های کمدی می رفت اکنون نورمن کازنیز کاملا سر حال و سلامت است و زندگی عادی خود را می گذراند چرا که او معتقد است پایان شب سیه سپید است.